سینا مرادی – دلت از سنگه هنوز

دوباره تنگه دلم برای دیدن چشات

میگذرونم این شبو روزامو با خاطره هات

هر کجای شهر برم من خاطره دارم باهات

دلت از سنگه هنوز عین خیالتم که نیس

یکی اینجا چش به رات مونده با این چشای خیس

به خدا که واسه من بی تو عذابه همه چیز

من با این قلب شکسته

با همین پاهای خسته

راهمو ادامه میدم

تا بزارم دس تو دستت

رسم عاشقی همینه

که به پای تو بسوزم

تو منو تنها گذاشتی

ولی عاشقم هنوزم

اولایه رابطه می گفتی دوس داری منو

گفته بودی تا ابد تنها نمیزاریم همو

به تو وابسته شدم ولی شکستی قلبمو

مثله من کی حاضره بمیره واسه خنده هات

چترشو روی سرت بگیره تا بارون میاد

تا که اسمشو بگی بلرزه قلبش با صدات

من با این قلب شکسته

با همین پاهای خسته

راهمو ادامه میدم

تا بزارم دس تو دستت

رسم  عاشقی همینه

که به پای تو بسوزم

تو منو تنها گذاشتی

ولی عاشقم هنوزم