علیرضا عقیلی – سیاه

بعد تو این دکترام حال منو نفهمیدن

بعد تو یک ثانیه‌ام از ته دل نخندیدم

دکتر این بارو برام نم بارون بنویس

دو سه شب پرسه زدن تو خیابون بنویس

اگه مردم راه این عشقه مرگو واسم بنویس تویی که آرزوهات یه روزی با من بود

چه راحت میزاری کنارم زود

به جز همین چند تا عکس بگو چی واسه این آدم موند

آره فرصت من کم بود کمبود من ازت موند چشمام همش به گوشی

شاید دلش واسه من تنگ شد

دل اون ولی سیاهه عمرم با تو تلف شد همدم من این روزا به جات قرصای خواب شد

کاش می‌رفتم اصلاً به قبل

دل می‌دادی بازم به من

کارم شده فکر به تو

دیوونه شدم عشقم ببخش

ظلمی که کردی تو به من

دشمن به دشمنش نکرد

گفتی دوسم داری دروغ

گفتی به من عشقم به من